سفارش تبلیغ
صبا ویژن

saba

نظر

در کتاب «پیرامون فرار مغزها»، از منظری حقوقی و سیاسی، استدلال‌های موافق و مخالف جلوگیری از جابجایی نخبگان را به جهت محدود نمودن فرار مغزها از کشورهای در حال توسعه مورد بررسی قرارگرفته‌است. هیلل راپاپورت در این مقاله، این بحث را با بیان دیدگاه‌هایی در مورد تحقیقات اقتصادی اخیر پیرامون فرار مغزها، جهانی شدن و توسعه، تکمیل می‌کند. تأکید راپاپورت بر دو نتیجه عمده است: یکی اینکه سرمایه‌گذاری‌هایِ آموزشی زمانی افزایش می‌یابند که مهاجرت نخبگان با محدودیت مواجه نشود؛ و دیگری، نقش پراکندگی نخبگان در تسریع ادغام کشورهای مهاجران در اقتصاد جهانی. هر دو نتیجه، منطقِ باز گذاشتنِ راه مهاجرت نخبگان را تقویت می‌کنند.

مقاله «چه کسی از فرار مغزها می‌ترسد؟ دیدگاه اقتصاددانان توسعه» نوشته هیلل راپاپورت (Hillel Rapoport) توسط مرکز پژوهش و کارشناسی در اقتصاد جهانی (research and expertise centre on the world economy) در فوریه سال 2017 به چاپ رسیده‌است. چکیده این گزارش به شرح زیر است:

 

کتاب «پیرامون فرار مغزها: آیا دولت‌ها می­‌توانند جلوی مهاجرت را بگیرند؟»[1] اثر جیلین براک و مایکل بلک (2015)، چشم‌­انداز جدیدی را در مورد یکی از ایده­‌های نظریه سیاسی لیبرال و نظام بین‌المللی حقوق بشر مطرح می­‌کند: یعنی مهاجرت از حقوق بنیادین بشر است و بنابراین نباید آن را زیر سؤال برد. کتاب به دو بخش تقسیم می­‌شود و در آن، له یا علیه امکان ایجاد محدودیت بر مهاجرت توسط کشورهای در حال توسعه برای جبران خسارت‌­های برآمده از فرار مغزها (یعنی مهاجرت کارگران ماهر) استدلال می­‌شود. براک اظهار می­‌کند که دولت­‌های کشورهای درحال توسعه ممکن است زمانی که دچار خسارت­‌هایی اساسی از ناحیه خروج کارگران ماهرشان شوند، محدودیت‌هایی موقت بر مهاجرت اعمال کنند. این در حالی است که بلک با چنین محدودیت‌هایی مخالفت می‌ورزد. هر دو نویسنده بر سر این مسأله توافق دارند که «علی­رغم مزایای زیادی که مهاجرت برای کشورهای مبدأ دارد، در برخی موارد ممکن است خسارت­هایی اساسی به بار آورد».

 

اگرچه راپاپورت در این گزارش با این جمله که برخی کشورها از مهاجرت نخبگان متضرر می­شوند، مخالفتی ندارد، اما با نتیجه‌گیری سیاسی براک مبنی بر اعمال قوانین محدودیت­‌زایی که نخبگان را از مهاجرت منع می­‌کند، مخالفت دارد. در ادامه، راپاپورت استدلال می‌کند که از نقطه­‌نظری اقتصادی، مفهوم «فرار مغزها» جنبه مهم‌تری از مهاجرت نخبگان ندارد. زمانی که یافته­‌های تحقیقات اقتصادی اخیر را مرور کنیم، پی می‌بریم که استدلال‌های هنجاری و ایجابی برای ایجاد مانع در راه مهاجرت، عمدتاً کنار گذاشته شده‌اند. حتی اگر برخی کشورها دچار خسارت‌های اساسی در نتیجه مهاجرت نیروی کار ماهرشان شوند، استدلال راپاپورت این است که به جای محدودیت و ممنوعیت مهاجرت، آنان باید سیاست­‌هایی را در پیش بگیرند که مزایای مربوط به ایجاد و چرخه نخبگان را بیشتر می­‌کنند.

 

ادبیات اقتصادی اخیر این دیدگاه سنتی و همچنان رایج را نمی­‌پذیرد که فرار مغزها مانعی بر سر راه توسعه اقتصادی کنونی و آینده کشورهای در حال توسعه است. در مقابل، امکان «فروش» سرمایه انسانی در خارج برای مردمان کشورها، انگیزه­‌هایی جهت سرمایه­‌گذاری هرچه بیشتر در سرمایه انسانی ایجاد می­‌کند، و آنان را به سمت کیفیت بالاتر و آموزش و تحصیلات قابل انتقال بین­‌المللیِ بیشتر سوق می­‌دهد که در نهایت نسبت به کسانی که مهاجرت نمی­‌کنند، منافع بیشتری نیز نصیب­شان می­‌کند. البته نیروهای متضادی نیز وجود دارند: مثلاً تأثیر کاهشی مهاجرت، فقدان انگیزه در صورتی که افراد به لحاظ مالی شکننده باشند، و انحراف از رشته­‌های تحصیلی مورد نیاز کشور مبدأ (برای مثال، اولویت دادن به طب سالمندان در جایی که به طب اطفال نیاز بیشتری وجود دارد). گذشته از این، مزایای پراکندگی نیروهای ماهر، که به نظر می‌رسد بسیار حائز توجه و چندبعدی است، نباید نادیده گرفته شود. بنابراین، حتی اگر کسی دیدگاهی پیامدگرا نیز اتخاذ کند، دیدگاهی که منحصراً بر تأثیرات مهاجرت بر کشورهای مبدأ تمرکز می­‌کند، حقوق افراد را برای مهاجرت نادیده می­‌انگارد و وزن کمی برای خود مهاجران قائل می­‌شود، اما شواهد خلاف آن چیزی هستند که راپاپورت آن را مرکانتیلیسم منسوخ شده در مورد فرار مغزها می­‌نامد.

منبع:css.